عاشقانه‌های دو یار دور افتاده از یکدیگر

پس از ۱۶ سال همچنان اولین عشقم را دوست دارم اما هزار مشکل وجود دارد. یکی از هزار، اقامتم در آمریکا و حضور او در ایران

عاشقانه‌های دو یار دور افتاده از یکدیگر

پس از ۱۶ سال همچنان اولین عشقم را دوست دارم اما هزار مشکل وجود دارد. یکی از هزار، اقامتم در آمریکا و حضور او در ایران

سلام و صد حیف از نبودن‌هایت

هنوز پس از سالها دوری وقتی باران می‌بارد، هوا آفتابی‌ست و یا سرد می‌شود نیم نگاهی به وبسایت های هواشناسی می اندازم تا ببینم هوای روزهای تو چطور است! هنوز وقتی به ساعت نگاهی می‌اندازم بلافاصله حساب می کنم آیا به خواب ناز رفتی یا هنوز تا انتهای تاریکی شب در حال خواندن و کار کردن هستی! میبینی هنوز گذر ۱۶ سال از عمر اولین بار دیدنت، تغییری در من ایجاد نکرده و باز مشتاقانه درباره تو فکر میکنم.

امروز پس از روزها فکر کردن در موردت تصمیم گرفتم اینجا را راه‌ بیندازم تا بتوانم حرفهایی که شاید هرگز نخوانی را بنویسم!

میخواهم آنچه امروز در وجودم شکل می گیرد را بنویسم و اگر خواننده ای نوشته هایم پیدا کرد بداند هنوز گرم گرم دوستت دارم هر چند دیگر در کنار یکدیگر نیستیم.

نوشته های من شاید زندگی بسیاری از جوانان آن دوره باشد دوره ای که عشق بهای گرانی داشت و برای یافتن یار برقرار میبایست بسیار تلاش می کردیم.


سعی میکنم از فاصله ۱۱ هزار کیلومتری با تو، نزدیک بودنم به قلبت را به سانتی متری تغییر دهم. من در قلب آمریکا ساکن هستم و یارم در جنوب ایران و صادقانه بگویم هزاربار دوست‌داشتم در ایران و  در جنوبی‌ترین شهر کشور زندگی می‌کردم. 

در مورد یارم که یارم نیست؛ او برای خود مسئولیت‌های مهمی دارد و من در این گوشه دنیا زندگی دیگری دارم. نمی‌توانم بگویم بیزینسمن هستم اما کاری برای خودم دارم و در کنار آن به کار دیگری که  سالهاست انجام می‌دهم، می‌رسم. البته که دوست دارم در ایران زندگی می‌کردم اما من از هیچ به اینجا رسیدم و خوشحالم که در وطنم دومم یعنی در آمریکا، کشور آزادی‌ها زندگی میکنم اما باز تاکید میکنم، دلم برای تهران، جنوب کشور و کوچه‌پس کوچه‌های ایران تنگ شده است. به دلایلی نمیتوانم ایران بازگردم اما روزی بازخواهم گشت. 


نام من یار است و نام عشقم در این نوشتار نیز« یار»! ما هر دو  یار شدیم اما یاری که از هم جدا شدیم هرچند قلبمان برای هم ماند.

به تناقض‌های نوشتاری من توجه نکنید اینها تمام حرفهای ذهن من هستند که نوشته می‌شوند.


جانتان خوش‌باد!