عاشقانه‌های دو یار دور افتاده از یکدیگر

پس از ۱۶ سال همچنان اولین عشقم را دوست دارم اما هزار مشکل وجود دارد. یکی از هزار، اقامتم در آمریکا و حضور او در ایران

عاشقانه‌های دو یار دور افتاده از یکدیگر

پس از ۱۶ سال همچنان اولین عشقم را دوست دارم اما هزار مشکل وجود دارد. یکی از هزار، اقامتم در آمریکا و حضور او در ایران

خاطراتی که کابوس هستند

مخفی می‌کنم اما هر بار که بهم می‌ریزم تا روزها چنان در غم و اندوه فرو می‌روم که بیرون کشیدنم هر بار سخت‌تر می‌شود. هر بار که این حس و حال را پیدا می‌کنم صدبار خودم را نفرین می‌کنم و گاه چنان روانم بهم می‌ریزد که آرزوی مرگ می‌کنم. می‌دانم گنگ حرف می‌زنم میدانم که بیش از حد حرفهایم بار منفی دارد اما امروز که پس از چند وقت باز بهم ریختم تصور کردم تنها جایی که می‌توانم حرفم را بزنم اینجاست.

هیچ وقت کامل در مورد داستان زندگی خودم و عشقم را ننوشتم چرا که هیچ وقت جرات به زبان آوردن‌اش را نداشتم و ندارم. نمیخواهم اینجا از حرفهایی بنویسم که هر روز روانم را پریشان می‌کند و حالا که بهم ریختم می‌نویسم وگرنه تمایلی نداشتم و حال نیز کامل نمی‌نویسم.

یکی از دلایل بهم ریختن من دیدن تصاویر سالهای نبودن یارم است. سالهای که او بدون من گذراند و گاه حرفهایی نوشت که من دیوانه هر چند مدت آنها را می‌خوانم و می‌بینم...

یکبار همین چند روز پیش به عشقم گفتم که ادم عاشق همیشه می‌ترسد حتی اگر در کنار عشق‌اش پیر شود باز هر لحظه نگران است که یارش را از دست بدهد. ترس کابوس می‌آورد، ترس آدمی را نابود می‌کند اما همین ترس هم نشانه‌ای از نشانه‌های عشق است. 

میدانم روزی عشقم کنارم خواهد آمد و میدانم حرفهایم برای بسیاری بی‌معناست بخصوص برای کسانی که هم‌دوره و هم‌نسل ما نیستند با این حال این کابوس‌ها همیشه هست...

از خدا می‌خوام هرچه زودتر عشقم بیاد و مطمینم دیگه وقتی پیشم باشه این کابوس ها تموم میشه 

اینها را اینجا می‌نویسم تا به عشقم نگویم تا او ناراحت نشود از اینکه حال این روزهایم خوب نیست.

نظرات 2 + ارسال نظر
Baran سه‌شنبه 14 مرداد 1399 ساعت 17:27

قربان لطف و معرفت شما و
یار عزیز دل تان
مرسی از شما که با دقت و حوصله پاسخ گو هستین.وممنون که درمورد کامنت ها با یارجان تون صحبت میکنید.راستش حس خوبی نثبت به ایشان دارم.حس خوب صمیمی و دوست داشتنی
ممنون که به خداوند امید وارین.پناه بر او.بله ،ما به خداوند امیدواریم...

قربان لطف شما و لطفی که دارید
با یار عزیزتر از جانم همیشه از زیبایی‌ها حرف میزنم و حضور شما نیز زیباست.
لطف دارید. یارم به معنی واقعی فرشته است. آرام، باوقار، مهربان، لطیف، زیبا و از همه مهمتر دل پاکی دارد . مطمینا پس از دیدن این نظرات شما و مطالب خیلی خوبتان او نیز حس متقابل خواهد داشت.
من همیشه معتقدم که سرنوشت کاری کرد پس از ۱۶ سال همچنان عاشق یارم بمانم و دلیل این سرنوشت خواست خدا بود.
بازم خیلی ممنونم

Baran دوشنبه 13 مرداد 1399 ساعت 15:38 https://haftaflakblue.blogsky.com/

ان شاءالله که حال شما و ایشان همیشه خوووب باشد
گذر از این روزها و شب هایی که به تصویر کشیدین،هرثانیه اش هزار سال است.ولی خب.عاشق امیدوار است و
پناه می برد به خداوند رحمان رحیم
شما و یار عزیزتان در پناه خداوند باشید همیشه

همچنین شما و قلبتان و آنکه دوست‌اش دارید
اگر همین امید به خدایم نبود که امروزم تیره بود و شبم خواب پریشانی...
در مورد کامنت‌های خوبیتان با یارم صحبت خواهم کرد! میدانم او نیز از این حضورتان خوشحال خواهد شد
همچنین در پناه حق باشید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد