عاشقانه‌های دو یار دور افتاده از یکدیگر

پس از ۱۶ سال همچنان اولین عشقم را دوست دارم اما هزار مشکل وجود دارد. یکی از هزار، اقامتم در آمریکا و حضور او در ایران

عاشقانه‌های دو یار دور افتاده از یکدیگر

پس از ۱۶ سال همچنان اولین عشقم را دوست دارم اما هزار مشکل وجود دارد. یکی از هزار، اقامتم در آمریکا و حضور او در ایران

در زمان ناراحتی‌ات اگر بودم این چنین بودم که...

پیشتر گفتم که اینترنت یا همان فضای مجازی چقدر خوب است! برای منی که آمریکا هستم و یارم در ایران  این اینترنت، بزرگترین نعمت! است.  اما بگذارید بگویم لعنت! لعنت به فضای مجازی که نمی‌گذارد وقتی عشقم غمگین است دست‌اش را بگیرم و بدون اینکه حرفی بزنم تنها نگاه اش کنم و او از درد‌اش بگوید.


لعنت به این فضای مجازی که نمی‌گذارد یک چای قندپهلو درست کنم و بگویم حرف بزن و گاهی هم شده از این چای بخور تا آرام شوی! چای نشد لااقل لیوان آبی!


باز هم شاکی‌ام! این اینترنت از آنجایی که تنها مجازی است نمی‌گذارد زمانی که دست‌اش را گرفتم و گرم از دستان هم شدیم! قطره اشک‌های صورت‌اش را پاک کنم! میبینید چقدر این فضای مجازی بعضی وقت‌ها لج آدمی را حسابی در می‌آورد؟


راست‌اش را بخواهید بهترین رفتار در زمانی که کسی غمگین است! گوش دادن است. تنها گوش دادن اما این فضای مجازی لعنتی که خیلی هم محتاج‌اش هستیم فضای گرم را یک فضای خاموش نگه می‌دارد و اگر در میانه صحبت چیزی نگوییم آن سوی خط! آن عشق دیگر از گفتن سرد می‌شود و غم را در دل‌اش نگه می‌دارد.


دلم نمی‌خواهد وقتی او از بلاهای خودش می‌گوید بگویم که خداروشکر از این بدتر نیست! دلم می‌خواهد فقط سکوت کنم و نگویم همه چیزدرست می‌شود بلکه با گرمی دستانم به او بفهمانم همه چیز درست می‌شود...


می‌دانم چه حسی دارد که یک نفر وقتی از غم‌های خودش‌می‌گوید آنکه عاشق‌اش است او را درک کند، یعنی انتظار دارد که عشق‌اش او را درک کند.


این را بگویم که گاهی خودم اسیر همین حرفها می‌شوم و به جای سکوت گاه مجبور می‌شوم از فلسفه زندگی بگویم البته همانطور که گفتم مجبورا باید حرف بزنم چرا که چشمم به چشمان‌اش خیره نیست و یا دستانم در دستان او گره خورده نیست و تنها راه ارتباطی همین گفتن‌ها و نوشتن‌هاست وگرنه ...


دوست دارم وقتی ناراحت هستی من هیچ حرفی نزنم ...فقط تو باید حرف بزنی تا آرام شوی.


راستی از همه اینها مهمتر دلم می‌خواهد وقتی ناراحت هستی و غمی در خود داری به جای حرف زدن، تو را در آغوش بگیرم و اگر دلت خواست خودت حرف بزنی...


تصدقت شوم امیدوارم هرگز غمی در خود نداشته باشی هرچند دوست دارم همیشه بدون داشتن آن غم‌های کذایی، تو را در آغوش بگیرم تا بدانی و بفهمی که همیشه در کنارتم!




نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد